شوک وحشتناکی بود ، نبود؟

وای چه شب بدی بود!

آخ که اگر آن شب آغوش تو و صدای قلبت با من نبود ...

ما که نه می بخشیم نه فراموش می کنیم خدا را نمیدانم...

بیش از طلاها و نوت بوک ... دلتنگ آرامش و امنیتی هستم که آن از خدا بی خبر از چهاردیواری کوچک ما ربود ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد